به گزارش رسانه خبری سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران، دومین نشست زمستانی «با هم بخوانیم» کتابخانه فردوس روز یکشنبه ۲۰ دیماه با حضور جعفر توزندهجانی و جمعی از علاقهمندان به کتاب و ادبیات با هدف خوانش و بررسی داستان «آب و آتش» از کتاب «پایکوبی» نوشته محمد کشاورز برگزار شد.
جعفر توزندهجانی در این نشست ابتدا به معرفی نویسنده این اثر پرداخت و گفت: محمد کشاورز از سال ۸۵ تا ۸۶ به عنوان سردبیر در مجله «عصر پنجشنبه» فعالیت کرده است. داستان شهود این نویسنده از مجموعه داستان پایکوبی برنده جایزه ادبی گردون شده و «بلبل حلبی» دومین مجموعه داستان او در سال ۸۴ جایزههایی همچون ادبی اصفهان، فرهنگ پارس و منتقدان و نویسنگان مطبوعاتی را از آن خود کرد.
وی افزود: کتاب پایکوبی ۱۱ داستان کوتاه دارد، این کتاب را قبل از «بلبل حلبی» نوشته که خوشبختانه با استقبال چشمگیری از سوی خوانندگان روبهرو شد.
توزندهجانی در ادامه داستان کوتاه «آب و آتش» را برای مخاطبان خواند و در بررسی این اثر گفت: در این داستان نویسنده سعی کرده است فضای جنگزده یک جزیره متروک را از نگاه یک زن روایت کند. زن داستان کتاب میخواند و دوست دارد به شهر خود برگردد و بوی بهار نارنج را استشمام کند.
وی افزود: او از همان آغاز با دیدگاه شوهرش در مورد نگهداری کوسه و ماندنش در جزیره و همچنین با «ننه مندو» که غرق در افسانههای خیالی و داستانهای واقعی است که یا شنیده یا به چشم خودش دیده، مخالف است.
توزندهجانی خاطرنشان کرد: شوهر زن و ننه مندو هر دو به نحوی اسیر جزیره هستند و همه چیز آن را دوست دارند، برای همین است که در پایان هم آن دو جان خود را از دست میدهند. مرد احتمالا هلیکوپترش سقوط کرده و خودش هم در دریا افتاده و طمعه کوسهها شده است. ننه مندو هم که به شکلی وحشتناک توسط کوسه کشته میشود اما زن که از همان آغاز نمیخواهد اسیر شرایطی بشود که آن دو پذیرفتهاند، جان سالم به در میبرد.
این نویسنده و منتقد ادبی ادامه داد: میتوان گفت اگر همسر زن و ننه مندو جان خود را از دست میدهند به این خاطر است که ذهنی مرگاندیش دارند اما زن اینطور نیست. مرد خود را یک قهرمان میبیند و همچون ناخدای داستان موبی دیک میخواهد به شکار کوسه برود. هر چند به صورت نمایشی در استخری که در خانه خودش است. ذهن ننه مندو هم پر از قصههایی از این دست است.
توزندهجانی با اعتقاد بر این که نویسنده در توصیف داستان خود موفق بوده است، گفت: توصیفات این داستان باعث شده ما را به داخل داستان ببرد و محیط را برایمان ملموس کند. شخصیتها هم به اندازهای پرداخت شدهاند که بتوانیم آنها را باور کنیم و با داستان همراه شویم.
وی در پایان گفت: داستان آغاز و پایانی پر تعلیق دارد اما این تعلیق در اواسط داستان دچار افت میشود، دلهرهای که زن از بودن کوسه در خانه دارد، میتوانست در تمام داستان حضور بیشتری داشته باشد.